لعنتی عالیه، دارم تماشاش می کنم و فکر می کنم من هم می خواهم این کار را انجام دهم
هایپرپن| 55 چند روز قبل
¶¶ آدرس من را بنویس تا من بیایم تو را به جهنم ببرم ¶¶
سرد:-):-):-):-):-):-):-):-):-)| 25 چند روز قبل
مقاومت در برابر میل یک زن مست بی فایده است - مهم نیست که چگونه مقاومت نکنید، باز هم لعنتی خواهد شد.
ویکتوریا| 28 چند روز قبل
آلیونا کجا بیاید
سرگئی| 36 چند روز قبل
به نظر می رسد خود سبزه متوجه شده است که یک مربی راضی مربی خوبی است. طولی نکشید که او همه چیز معمولی را به دست آورد... مربی بیدمشک لیس نیز به سرعت پیدا شد. بنابراین مربی حتی مجبور نبود دکمه های شلوارش را باز کند - دختر خودش آن را اداره کرد. من عاشق این نوع ورزش های پیشرفته دانش آموزی هستم. )
بازو| 18 چند روز قبل
چه شروع خوبی برای فضای خانواده، خواهران بسیار زیبا هستند و فقط یک روحیه کریسمس جذاب در هوا وجود دارد. معلوم شد پدربزرگ خیلی منظم است، اینجا دخترها قبلاً لباسشان را درآورده اند و او دارد چیزها را روی میز مرتب می کند. شاید بابابزرگ پیر شده باشد، اما هنوز مقدار زیادی پودر در پودرهایش وجود دارد. هر مردی نمی تواند با دو نفر کنار بیاید، اما این مرد به راحتی و بدون شک. راضی تمام چنین در پایان باقی ماندند، به نظر می رسد خوب پیش رفت.
هوراس| 35 چند روز قبل
وانکرهای لعنتی
پارکوریست| 20 چند روز قبل
نمی دونم چرا مجبور شد دوست پسرش رو اینطوری ببنده، اگه دستش آزاد بود چیکار می کرد؟ آیا او موهای مو قرمز را به هم میزد یا مانع از بیرون آوردن دیک دوست پسرش از شلوارش میشد؟ مطمئنم که او هم ساکت و با دستان آزاد می نشست.
♪ می خوام الاغ یه دختر رو لیس بزنم ♪
دوست دارم همین الان بهت لعنت بزنم
لعنتی عالیه، دارم تماشاش می کنم و فکر می کنم من هم می خواهم این کار را انجام دهم
¶¶ آدرس من را بنویس تا من بیایم تو را به جهنم ببرم ¶¶
مقاومت در برابر میل یک زن مست بی فایده است - مهم نیست که چگونه مقاومت نکنید، باز هم لعنتی خواهد شد.
آلیونا کجا بیاید
به نظر می رسد خود سبزه متوجه شده است که یک مربی راضی مربی خوبی است. طولی نکشید که او همه چیز معمولی را به دست آورد... مربی بیدمشک لیس نیز به سرعت پیدا شد. بنابراین مربی حتی مجبور نبود دکمه های شلوارش را باز کند - دختر خودش آن را اداره کرد. من عاشق این نوع ورزش های پیشرفته دانش آموزی هستم. )
چه شروع خوبی برای فضای خانواده، خواهران بسیار زیبا هستند و فقط یک روحیه کریسمس جذاب در هوا وجود دارد. معلوم شد پدربزرگ خیلی منظم است، اینجا دخترها قبلاً لباسشان را درآورده اند و او دارد چیزها را روی میز مرتب می کند. شاید بابابزرگ پیر شده باشد، اما هنوز مقدار زیادی پودر در پودرهایش وجود دارد. هر مردی نمی تواند با دو نفر کنار بیاید، اما این مرد به راحتی و بدون شک. راضی تمام چنین در پایان باقی ماندند، به نظر می رسد خوب پیش رفت.
وانکرهای لعنتی
نمی دونم چرا مجبور شد دوست پسرش رو اینطوری ببنده، اگه دستش آزاد بود چیکار می کرد؟ آیا او موهای مو قرمز را به هم میزد یا مانع از بیرون آوردن دیک دوست پسرش از شلوارش میشد؟ مطمئنم که او هم ساکت و با دستان آزاد می نشست.